-
بگذار.نترس
دوشنبه 30 خردادماه سال 1390 03:00
بگذار تا شیطنت عشق چشمان تو را بر عریانی خویش بگشاید .هر چند آن به جز معنی رنج و پریشانی نباشداما کوری را هرگز به خاطر آرامش تحمل نکن.....
-
هجران
جمعه 27 خردادماه سال 1390 20:50
جنگ تو هر موضوعی باعث پیشرفت میشه عجب پارادوکسی اما درسته/
-
قبض نبض
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 18:54
فرشته ام تا پشت درم آمد.صدایم زد.قسم به لحظه لحظه های زندگیم دلم اینچنان نلرزیده بود و حس شوق نداشتم.حس عجیبی بود.گرچه بهای زیادی داشت.یک مرحله بالاتر پریدم. ان ا... مع العسر یسری
-
دست در دست
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 21:37
سرت رو بیار پایین..پایین تر...نزدیک کن بینیتو به لجن توی جوب...بپا با سر نری توش...نفستو بده بیرون...حالا مردی یه نفس عمیق بکش...بوی چی میده؟چه جسی داری.من اونم الان
-
راه بهشت(داستان قدیمی)
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 03:32
لاک پشت و دو مرغابی در بیشه ای با هم دوست شدند.گاه پرواز مرغابی ها رسید.لاک پشت که به آنها عادت کرده بود با تضرع و زاری از آنها خواست که او را هم با خود ببرند .و قرار شد که دو سر چوب را دومرغابی به دهان بگیرند و لاک پشت هم وسط آن را به هکذا.در بین راه لاک پشت مونث زیبایی را روی زمین دید و داد زد :آهای عشق من... ازچوب...
-
هیچکس بن هیچکس
یکشنبه 22 خردادماه سال 1390 01:57
همیشه سعی کردمجهان دوروورمو باچشم عقل ببینم...احساساتی نباشم...نشد....با طبیعتم مخالف بود .همیشه سعی کردم نکات ریززندگی رو به حافظه بسپارم تا در لحظه مناسب استفاده کنم اما حافظه ام اکثرا یاری نمیکرد.همیشه احساس میکردم نقطه ضعفام خیلی زود آشکار میشن و میترسیدم خودم باشم.هروقت خودم بودم احساس میکردم غیر عادیم.از صورتم...
-
ادعای فضل
پنجشنبه 19 خردادماه سال 1390 15:05
وقتی میری یه مغازه مواد غذایی بخری اگه گشنه باشی ظرف ترشی یه شکل دیگس...سس خردل چشمک میزنه...شکلاتای جورواجور...ماست موسیر....میخری میای خونه...حالا فکر کن نهارو یه جا خوردی و با شکم سیر میری همون مغازه...فقط چیزایی رو که لازم داری میخری...اینکه ما تو این مملکت آدمای مشتبه(اشتباه کننده!) زیاد داریم همینه که انتخابامون...
-
زمان
سهشنبه 17 خردادماه سال 1390 15:03
زمانی برای زیستن....زمانی برای مردن....زمانی برای شادی...زمانی برای انتظار
-
تقدیم به آفتابگردانکم
یکشنبه 15 خردادماه سال 1390 00:03
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 گل آفتابگردان خسته از روزگار در جستوجوی خورشید فرسنگهای مانده تا به آن طلاکدهی دلفریب را میشمارد. سرزمینی که جوانی آرزوی نیل بهدان را به گور میبرد. و باکرهگان پریدهْرنگ کفنْپوش از سپیدی برف در سپیدی برف از گورهاشان برمیجهند و در پی کوچ...
-
صبوحی
شنبه 14 خردادماه سال 1390 00:40
در اوج ناراحتی میری استخر خوب ورجه وورجه میکنی بعدشم یه هایپ مشکی میزنی به بدن!...پشت و رو میشی.....این یعنی نصف عصبانیتا جسمیه !
-
حفاری
پنجشنبه 12 خردادماه سال 1390 02:49
دونکته:(ببخشید) 1- نون تو گو...هه 2- موفقیت تو ..سخلی
-
بدم میاد
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 23:46
از - سوسک -سردرد -سرما خوردگی -خیاطی -اتو -لهجه -۵ صبح -دایال آپ -سی دی خط دار -وانت آبی -زنبور -منت کشی -دنبه -زرد -جوراب سفید -ال ۹۰ - عمه -عربا -بیرجند -شریفی-نیا -آرین -عطر روغنی -لاتای داهاتی -لامپ کم مصرف -حسن جوهر-چی -و.و.و.و.....
-
نوت بوک پولدارا
دوشنبه 9 خردادماه سال 1390 15:42
از نوت بوکی که کلیداش لیبل فارسی نداره همین بس که: تی باهثه زطئدزئظ..سیحض-۰حثجضصییسنر.زطرطزوئبیستعثعض۰ص-ث=ضص-=ثضجصگثش/ط.طئدرذتث
-
من زبسیاری گفتارم خمش...من ز شیرینی نشینم رو ترش
جمعه 6 خردادماه سال 1390 18:59
به باغ ِ عشق رفتم و دیدم آنچه را که از آن پیش ندیده بودم دیدم در میان ِ باغ، در چمنزاری که تفرجگاه ِ من بود کلیسایی ساخته بودند درهای کلیسا را بسته و روی آن نوشته بودند «تو هرگز ن باید» پس به گرد ِ باغ در گردش درآمدم به تماشای آنهمه گل ها که در باغ ِ عشق می رویند اما دور تا دور، بر جای ِ گل ها همه سنگهای گور دیدم و...
-
عبای بلیلانه بر تن کنند به دخل حبش جامه زن کنند
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 03:12
میگن که خدا اول آدم و حوا و هابیل و قابیل رو آفرید و سوال من اینه که نسل بشر از کجا بوجود آمد؟آیا ما همه حروم زاده ایم؟
-
یادی از شما
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 00:40
(همسرم) کلمه جالبیه...باس ازدواج کنی.
-
کشف الکشوف
جمعه 30 اردیبهشتماه سال 1390 20:56
تصویر از فاصله بین شبکیه تا مغز سیگنال الکتریکیه....یعنی تو سه چار سانتیمتر کل عالم میشه یه سیگنال .یعنی اگه من یه سیم بکشم از پشت چشم بش سیگنال جزانر کارائیب بدم ممکن نیست باورم نشه که اونجام ...فک کن الان مثلا تصویر یه بابایی رو تو تلوزیون میبینی.اون تصویر در حقیقت یه سیگناله تو هوا که تلوزیون برات به کدایی که چشم...
-
کلید موفقیت
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 00:20
ثبات!
-
همه قرآن
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 23:21
عسی ان تکره شیئ و هو خیر لکم و عسی ان یحب شیئ و هو شر لکم.
-
قلمی شد به 86
سهشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1390 01:20
همچنان که باسن آهوی قلم را در دندان دارم در حال فکر کردن به آن سالها هستم و آن همه بیخیالی و خندیدن به ریش دلقک زمان.تاجایی که یادم میاد سیم کامپیوتر اعمال ما (و هنوز هم) مستقیم به سرو عکس العمل الهی وصل بوده و به محض اینکه یک غلطی میکردیم خداوند تمام قضا هاشو واسه ما قدر می کرد.این مدرسه ای که بنده سه سال در آن نزول...
-
سبک
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1390 23:07
یک کیلو آهن سبک تر از یک کیلو پنبس...باور نداری؟.میدونم.زمونه باورت میده
-
گ..وز پیج
شنبه 17 اردیبهشتماه سال 1390 01:37
این روزا سره رو از ناسره تشخیص نمیدم.کس نداند که در این بحر عمیق....سنگریزه قدر دارد یا عقیق....دور دور لادنه از نوع بنش یا حسین از نوع صدامش یا جرج از نوع بوشش....کو صلاح الدین ایوبی یا زکریای رازی
-
شُکر
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 10:08
بله ...دیشب پاشدم رفتم حرم.جالب بود که دم ضریح همینطور بیخودی داش اشکم در میومد.مثکه دلم خون بود اما جسمم خبر دار نبود.یه فرصتی بود براش.خودمو نگه داشتم که نچکن این یادگاران غلیظ یک عمر تحمل. در بسترم ٬ بر روی خیالت میغلطم.خیالت تخت.
-
یک شب مهتاب...
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 17:46
قذیم دو قدم ورمیداشتن میشد دو متر.الان همون دو قدمو بر میداری ۲۰ سانت میری جلو.! بعد هی میگن ما قدیما فلان ماقدیما بهمان.(فرض کن اینجا بدترین فحشو نوشتم براشون!)
-
تو
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 03:00
اگر تو را نداشتم چه داشتم و اگرتو را دارم چه دیگر میخواهم
-
۱۲۳
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 03:32
فردا زندگیم به دو بخش تقسیم میشه :قبل ازفردا و بعد ازفردا.همیشه ریسک میکردم چونکه مغزم اطلاعات بیشتری واسه تصمیم درست لازم داشت و نداشت.
-
چی
سهشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1390 14:28
قسم میخورم اگه بشه٬ بشم.
-
صمد آقا
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 02:53
خرا شادن...ندیدی؟
-
میکائیل
یکشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1390 08:06
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان کین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان....همونطور که روزه (ع) یادت میندازه که یه روز ممکنه بیفتی توام تو کوزه و گشنه بمونی٬اینکه کارتو ول کنی بت معنی بیس هزار نفر بیکار تو شهرتو بیشتر میچشونه که بیس هزار نفر چه حالی دارن و اینو بیشتر میرسونه که چرا اینقدر مدیرا باد به غبغب پر پیه و چرکشون...
-
f myself
شنبه 3 اردیبهشتماه سال 1390 08:15
today im coming back to my old blody stinky hole بله ما اومدیم گفتیم آقا میخوایم بربگردیم سر کار قبلیمون و آنها آن پست فطرتان همیشه تاریخ چس خندی بر لب که مجگلی نیست..چراش بمونه .بعضی وقتا باد بادک نخش پاره میشه اما باد میزنش زمین.