-
پشمیمونی
سهشنبه 30 فروردینماه سال 1390 09:23
آه آهویی با خری در طویله بسته اند و خر خرخند میزند که اوهوی آهو چقدر لاغری...چرا چیزی نمیخوری ..بیااا جوووو بزن بیا کاه.و آهو در فکر دشت و دویدن و علف تازه و گل و کاهو . طویله بان به ملامت آهو که تو چیستی کیستی که نه بار بری نه کره رام دهی کوفت کن آن علیق را که لاغر نشوی از برای حاکم که گنجیشکک اشی مشی را خورده و حال...
-
پارانوئید
جمعه 26 فروردینماه سال 1390 21:43
وقتی یه جا آتیش گرفت و خواستی قهرمان بازی در آری خاموشش کنی اول تو آفتابه رو نگا کن که به جای آب توش نفت نباشه.بعدم که گه زدی هی فکر نکن عمدی به تو آفتابه پر نفت دادن.شانس نداری داداش تقصیر کسی نیس.از عرش به فرش
-
محمد رفیع
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1390 22:07
امروز رفتم مغازه دوستم...بعد یه پن سال کارمندی محیط غریب بود.آدماش فرق داشتن.به جا بفرمائید میگن بیگیر...به جا سلام میگن هوی چطوری مشتی؟....به هرکاری مجازن....مثه پشه که خون میمکه اینام بوی پول حشریشون میکنه...به هم میخندن اما سیاره ای ین واسه خودشون...تنهایی باس بیای بالا...نمیتونی آویزون شی...این یعنی یا علی مشتری...
-
اینجوریاس..
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1390 23:26
بله میگن اگه سگ پا تو گاز گرفت مشکلش اینه که تو نمیتونی پاشو گاز بگیری .... پارسا را بس اینقدر زندان که بود هم طویله رندان ...کاسمو خالی کردم ...آبش گندیده بود....تشنم میشه اما وقت آن آمد که دستی بر زنم ...چند باید بود آخر پایبست.....میگن عمر زمین دویس میلیون ساله...موقعی که رفتم بزنم زیر کاسم چپش کنم همش به این فکر...
-
شجاعت
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1390 07:47
دیشب که موقع خواب سرمو رو دستم گذاشته بودم صدای تالاپ تولوپ نبضم میومد و دیدم یه کشف مهم کردم:اگه همه ماهیچه های بدن مثه ماهیچه قلب بود که ما اصلا خسته نمیشدیم .صب چشم افتاد به این .... *امروز همه انرژیمو جمع کردم رفتم به مدیرم گفتم:دیگه نمیام سر این کار(حس عجیبی دارم) خدایا عرض و طول عالمت را / توانی در دل موری کشیدن...
-
faak per second
یکشنبه 14 فروردینماه سال 1390 07:36
شیش سیخ جیگر سیخی شیش زار....کارمندان فک زن و پاچه خوار مدیر تمرین بفرمایند ...یه چارده روزه فک قفل بوده خب !
-
اگر
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 00:09
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند...عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
-
مرگ بر وودی آلن
یکشنبه 29 اسفندماه سال 1389 13:02
دیگه باس پاشم برم.خانومم زنگ زده که بیا دنبالم.من الان تو این کارخونه دلندشت تنهام.همه از دیروز رفتن و من باس سال مالی رو یه سال ببرم جلو خیر سرم.گلوم یه کم درد میکنه.دیشب سیگار زیاد کشیدم.خوابم میاد.صب تا 10 خوابیدم.یه فیلم دانلود کردم شب برم خونه ببینم.صدای ماشینا از تو اتوبان میاد.هرکی داره میگازه برسه به یه نقطه...
-
۱۳۹۰
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 11:53
آهوی قلم را بر صفحه کاغذ سیخونک میزنم و انشای خود را می آغازم .سال نو که میاد پرنده ها زر زر میکنن و بوی گند گلها به شمام میرسد.هوا رنگ آبی مزخرفی دارد و مردم همچون عنتر لبخند میزنند و ماهی های قرمز عین توله سگی که دمش را لگد کرده باشند توی تنگ گرد مسخره وول میزنن.من قصد دارم توی سمنو جیش کنم و بعدش بروم و عیدی های...
-
مام قاطی؟
چهارشنبه 25 اسفندماه سال 1389 07:55
هیچوقت دوست ندارم قاطی سی عا ست ! شم چون اعتمادمو به همه چی کم میکنه اما دلم میخواد یعنی از ته دل میخوام ای ک ثافت قذافی رو...ولش کن حوالش میدیم به خدا.احتمالا بهشت درخواست نیرو کرده اونم این سگو ول کرده که پرش کنه.بار الاها دیلیت کن این مرتیکه رو.بسه.آمین
-
2a
سهشنبه 24 اسفندماه سال 1389 10:45
دعای پارسالم: خدایا یه کاری کن دست آخر هیچکس احساس نکنه که حروم شده. من رو معیار خوشبختی دیگران قرار نده. خدایا اینقدر رسیدن به هدف برام مهم نیست که بدونم تو مسیر درستم نشانه های درست رو پر رنگ تر کن وسط این همه نورهای رنگ و وارنگ. خدایا نمیگم رنج و غم نمیخوام ...اما میگم ازم امتحان سخت تر از حد توانم نگیر. خدایا دوست...
-
باباییش
دوشنبه 23 اسفندماه سال 1389 12:01
Slaves Birth Slaves
-
زلزله ژاپن
شنبه 21 اسفندماه سال 1389 07:53
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز....کز این شکار فراوان به دام ما افتد
-
دقیقه های آخره
سهشنبه 17 اسفندماه سال 1389 07:20
این چن روز آخر سال حس اون موقه هایی رو دارم که تو کلاس درس منتظر بودم زنگ بخوره و اون ده دقیقه آخرش یه ساعت میگذشت.
-
شط رنج
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 12:14
همه بازی به ذکاوت نیست ...مهره هاتم باس جای درسی گذاشته بشه و الا گسترش نداری چابکی نداری ولی اگه وضعیتو عوض کنی بیشترین لذتو داری
-
یک شب مهتاب
شنبه 14 اسفندماه سال 1389 12:16
بهله ما تو تهرون!! دنیا نیومدیم اما دستمون اومده که کسی که دروغ میگه قیافش چی شکلیه یا کسی که زنباره است از رو واو و ازش تشخیص میدیم یا کسی که میخواد سرت کلا بزاره رو مثه کره مچشو میگیریم اما همه تخصص هامون سر چیزای منفیه.تو تشخیص محبت٬عشق٬ شادی٬ فرصت تازه....قد گاوم نمیفهمیم!!!!فهمم!!(همه جیگر) علتشم یه چیزه: ما همش...
-
جاده بس طولانیه ٬ خوابم میاد!
چهارشنبه 11 اسفندماه سال 1389 08:52
همسرعزیزم تحمل کن.بالاخره از رو باند مشکلات بلن میشم.دارم زورمو میزنم.نمیدونم چرا نمیشه.حالا فعلا تحمل کن.دارم زورمو میزنم که بشه.میخوام بلن شم.....فعلا نمیشه!
-
تاهل
سهشنبه 10 اسفندماه سال 1389 07:20
فکر میکنمی که تاهل همانا این باشد که از نکبت تجرد آزاد.عاچق!.یعنی ترمز ABS.یعنی سوختن دلت واسه خدا که چرا همیشه تنهاس!
-
آرزوها
دوشنبه 9 اسفندماه سال 1389 14:32
آیا شود که من در سرای خویش بر نشستمی و باران اشرفی همی بر آستانم ببارد و از هر سو اطعمه و اشربه روان و بر چهار گوشه تختم غلامان و باد زدندی مرا و من نوشمک مکیدمی و پلاستیک دون دون ترکاندمی و جدول حل نمودمی و همچنان به لطف خدا شاکر و بد جور ایمان آوردمی آنطور که کس نتواند؟!!!!
-
اوووف جان غ غ غ ذا
یکشنبه 8 اسفندماه سال 1389 12:16
یه چیزایی هس که ندیدی وقتی میبینی فک میکنی ا ا ا اینو برا تو خدا آفریده انگاری...این غذا برا من اینطوری شده.نگاش میکنم چپ میکنم!
-
نامه ای به آینده
شنبه 7 اسفندماه سال 1389 08:38
کلیک تو این سایت یه ایمیل بزن به خودت یه ایمیلی که میخوای مثلا سال دیگه دستت برسه
-
خواب
پنجشنبه 5 اسفندماه سال 1389 08:04
دیروز دوستم زنگ زده که خواب دیدیم جنابعالی شیرینی پخش می فرمایید!....بنده امروز یک نفر اوزگل به مجموعه ام به زور اضافه شد.این هم از علت شیرینی دادن...خوابت بخوره تو سرت
-
من که کپی نمیکنم
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 13:39
کردم سخنرانی " ونه گات " در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه MIT خانمها، آقایان فارغالتحصیل ،لطفا کرم ضد آفتاب بمالید ! اگر میخواستم برای آینده ی شما فقط یک نصیحت بکنم، راه مالیدن کرم ضد آفتاب را توصیه میکردم. خواص مفید آثار مفید و دراز مدت کرم ضد آفتاب توسط دانشمندان ثابت شده است، در حالی که سایر نصایح من هیچ...
-
مقصد...
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 07:48
به گمانم پنج مرحله داشته باشد.مرحله اول همچون طلب٬ به دنبالشی میروی یا به دنبالت می آید تا می یابی.مرحله دوم از خودت میگویی و از خودش میشنوی.در مرحله بعد فرض کن همچون اطمینان خاطر کودکی که به آسودگی میخوابد و دیر هم٬ چون میداند مادر هیچگاه خواب نمی ماند و او صبح به موقع بیدار میشود .در مرحله چهار همچون پدری که سالها...
-
به یاد
پنجشنبه 28 بهمنماه سال 1389 11:11
میزمیزم :-)
-
خوش ترم
چهارشنبه 27 بهمنماه سال 1389 14:27
از وقتی که خادم حرم شدم و خواب میمونم بعدش به زور میکشدم که پاشو بیا ،خوشترم/حالا به هر معنی! خشک و ترم -آتیش نمیزنه ولی آبم نمیریزه.الافیم دست خودمه.دارم تصمیم میگیرم که بپرم تو آب یا بزنم به آتیش.
-
مغز ابولعجایب
چهارشنبه 27 بهمنماه سال 1389 08:04
-ببخشید آقایه؟ ..ااام...ااااممم... نجاتی؟ -بله جانم؟ -مو کاشتین؟ -آره -لاخی چند در اومد؟!!!!(اینو خیلی جدی گفت به روج پدر ژپتو قسم)
-
خواب مغشوش
سهشنبه 26 بهمنماه سال 1389 08:28
به عنتری میمونه که لوتیش زده باشه در ماتح-تش.به عنتری میمونه که بعد از اینکه لوتیش شوتش کرد در رفته باشه و اومده باشه تو یه خونه بگه من از این پس ریاست کل شمایم! یم. بعد فکر کن چی میشه.صبح که میاد بلن شه صورتش عین جارو رو موکت خش خش میکنه با بالش.خودشو میخارونه.زنش شاکیه .میگه آخه عنتر نه به خیکت نه به پشمت نه به چیت...
-
مصائب تاهل
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1389 08:01
اتاقمو رنگ میزنم.یه دست.دو دست.سه دست.لامصب نمیپوشونه.معلومه که من اصلا نمیتونم چیزیو رنگ کنم همینطور کسیو.الا از نفس بیوفتم. ما اینکاره نیستیم.
-
کشتی
دوشنبه 18 بهمنماه سال 1389 10:26
بعضی وقتا یه اعراب همه چیو بالا پایین میکنه .اشتباه کوچیک تو ممکنه تبعات بزرگی داشته باشه .به هرچی که از تو بزرگتره و نمیفهمیش احترام بزار.ممکنه از پسش برنیای اگه چشش بیوفته دنبالت.هرچیزی که تو این دنیا عظیمه قطعا قدرتی داره.غافل نباش.نظر نده.بترس.کارتو بکن.