-
آقای رارنده تاکسی گفت:
پنجشنبه 19 فروردینماه سال 1389 19:42
داداش راه بهشت از جهندم میگذره!.
-
اندر ۲...
پنجشنبه 19 فروردینماه سال 1389 14:16
کارمند تازه وارد : مردی به استخدام یک شرکت بزرگ درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.» صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟» کارمند تازه وارد گفت: «نه» صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.»...
-
ان در عجایب...
سهشنبه 17 فروردینماه سال 1389 14:11
پسر یک شیخ عرب برای تحصیل به آلمان رفت. یک ماه بعد نامه ای به این مضمون برای پدرش فرستاد: «برلین فوقالعاده است، مردمش خوب هستند و من واقعا اینجا را دوست دارم، ولی یک مقدار احساس شرم میکنم که با مرسدس طلاییم به مدرسه بروم در حالی که تمام دبیرانم با ترن جابجا میشوند.» مدتی بعد نامهای به این شرح همراه با یک چک یک...
-
نتیجه...
دوشنبه 16 فروردینماه سال 1389 20:34
سه قسمتم: -روح - من - بدن روحم همونجاست که درسای زندگی و تجربیات توش میشینه و قراره که مثلا اسمش ناخودآگاه باشه و درسایی رو که گرفتم و نکات خوبی رو که میشنوم تو زمان درست در کسری از ثانیه بروز بده(چرا این همه نکات زندگی از همه جا میگیریم و موقع مناسب عکس العمل اشتباه نشون میدیم و بعدش خودمونو میخوریم که چرا به ازای...
-
و آنگاه که واقعیت تلخ به شکل مجاز شیرین در آمد ...
یکشنبه 15 فروردینماه سال 1389 20:26
اکثرا چیزای ساده رو پیچیده میکنیم که به خودمون بگیم :فهمیدم از همه لحاظ.فهمیدم به جان مادرم.فهمیدم به خدا .بابا فهمیدم.اماچه مدتیه پشت فهمیدن یه نکته موندیم؟ یا نکته کاربردی نداشته یا گره کار جای دیگس و نکته مثه یه آچار بیخودی کوله بارمونو سنگین کرده.مهم اینه که به خودمون ثابت کنیم وقتمونو تلف نکردیم و یه چیزی کف...
-
حمید آقا تایید می کند !
یکشنبه 15 فروردینماه سال 1389 08:14
دیروز پس از تکاپوی فراوان جهت موردی خاص رسیدیم به اون دری که پشتش لوح وقتی میتونستی نمیدونستی و وقتی میدونستی نمیتونستی تمرگیده بود. * زندگی مزخرف و سینوسی امروزام به این صورته که فرض کن یه بازیه و یه سری در جلوته و پشت هر کدومش یه درسه با یه عاقبت.فرصت باز کردن همه درام نیس و معلوم نیس کی بت میگن تموم.بعضی درا رو...
-
دیالوگ ارزنده از فیلمی چرت
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 03:49
- لطفا منو نکش -چرا؟ -آخه از مردن می ترسم -چرا می ترسی؟تو که هنوز امتحانش نکردی بنگگگگ!
-
افاضه نامه-مطلبی از گذشته ها
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1389 19:00
از اونجایی که ملت نفریح ندارن و همه چی شده یه نفره و دیگه مهمونی دسته جمعی یا پیک نیک و بعضا بیلیارد و کوه و اینام کم کم داره مالیده میشه و همه میچوپن تو خونه و یا میخورن و کتاب میخونن٬ یا میخورن و تلوزیون میبینن و یا میخورن و خودشونو میخورن و یا میخورن و فوش میدن و یا میخورن و اینترنت میزنن و یا ندارن که بخورن و همه...
-
نوستالوژی کودکی و خریت
سهشنبه 10 فروردینماه سال 1389 19:25
و کبری تصمیم گرفت اما بزرگ تر که شد فهمید تا عمل فاصله است.پس کبری دیگه تصمیم نگرفت رفت با دارا نشست انار خوردن .گور بابای دنیا.
-
می روم
یکشنبه 8 فروردینماه سال 1389 16:23
یه مدتی گلدونمو گذاشتم تو آفتاب-گل نداد-بهش آب بیشتر دادم - گل نداد- کودش دادم-گل نداد-هرسش کردم-گل نداد- حالا می فهمم که باس همون اول خاکشو عوض می کردم.طفلی گلم. موریس مترلینگ: "اگر مرگ وجود نمیداشت هیچ کس زیر بار زندگی نمیرفت و کسی مرور ایام و ماهها و سالها را تحمل نمینمود. یگانه چیزی که باعث شده است ما زندگی...
-
حماقت عاقل
چهارشنبه 4 فروردینماه سال 1389 16:52
هیچوقت برا خودت دشمن احمق درست نکن.
-
تلقی
سهشنبه 3 فروردینماه سال 1389 12:13
سیمین بری گل پیکری خیر از ماه و گل زیباتری خیر همچون پری افسونگری شاید دیوانه رویت منم نداری خبر از من
-
ارادت
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 17:50
جیشیدم به هر چی ساله نو و دپرسشن در پسش.
-
کشف آخر سال
شنبه 29 اسفندماه سال 1388 13:34
من به ملت محبت میکنم نه به خاطر اینکه دوسشون دارم بلکه میخوام دوسم داشته باشن.(جهت شناسایی سره از ناسره در سال آینده)
-
هاردست
جمعه 28 اسفندماه سال 1388 20:43
سخت تر از شکست پذیرفتنشه
-
فهمیدم که...
سهشنبه 25 اسفندماه سال 1388 21:20
حق دادنی نیس گرفتنیه و نجابت فقط وسیله سوء استفاده دیگرانه که تو با دست خودت سهمتو پس بزنی وقتی میگی من خودمو کوچیک نمیکنم و نمیگم اینو میخوام یا اونو میخوامواینجاس که حقتو میدی میخورن و فقط سرتو با افتخار بالا گرفتی که غرورتو جفظ کردی اما بدون که باورتو ناخوداگاه خراب کردی و تو راه پوچی هستی کم کمک...بفهم.
-
A D
سهشنبه 25 اسفندماه سال 1388 13:33
من یه زمان یادمه که مادر بزرگ 5 تومنی بم عیدی داد و خیلی برخورد که این چه گلواژه ای بود بم داد اما الان دلم برا بوی قلیونش تنگه دم عیدی
-
آهار روح
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1388 08:12
دانه باشی مرغکانت برچنند غنچه باشی کودکانت برکنند دانه پنهان کن به کلی دام شو غنچه پنهان کن گیاه بام شو...مولوی ----- کرگدن باش....ع.خ
-
مونا
شنبه 22 اسفندماه سال 1388 18:13
http://www.helpsavemona.blogspot.com/
-
عقش
شنبه 22 اسفندماه سال 1388 17:32
درای پنجره رو تا انتها باز می کنم تو خیالم با تو پرواز می کنم
-
فراموشی یا فرا گربه ای
جمعه 21 اسفندماه سال 1388 23:57
اگه ۳۰ سال رنج ببری و یه روز خوش باشی انگار اون سی سال اصلا نبوده.
-
لوسیفر
جمعه 21 اسفندماه سال 1388 00:43
شیطان به آرامی وارد میشه و به سختی خارج.این از ضعف ماس یا از ذات اون؟!
-
چرک فکری و کانت
پنجشنبه 20 اسفندماه سال 1388 04:50
می آزارم ٬پس هستم.
-
پفیوزفول لا( چون تا الان ندیده بودم)
چهارشنبه 19 اسفندماه سال 1388 07:39
هر که او ارزان خرد ارزان دهد...گوهری طفلی به قرصی نان دهد.
-
کوله بار خلا
دوشنبه 17 اسفندماه سال 1388 20:31
یه چیزی به روحم چسبیده که توش روده داره معده داره تف داره درد داره بو داره و ایناش هیچ کدوم اینقدر بد نیس که به اختیار خودشه و نافرمون.
-
بشکن
دوشنبه 17 اسفندماه سال 1388 08:29
*سبو بشکست و دل بشکست و جام باده بشکست خدایا در سرای ما چه بشکن بشکنه بشکن من نمیشکنم بشکن
-
ترا کنش یا تراجاکنش
یکشنبه 16 اسفندماه سال 1388 08:51
سگ درصد رفتار ما در مقابل دیگران ناشی از ذهنیتیه که مغز راجع به طرف مقابل در همون ثانیه اول مثه کتاب میزاره جلو چشمون و من به جرات میتونم بگم پدر سگ درصد مواقع اشتباه می کنیم .
-
بزرگترین
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 02:01
ترس٬ترسو بودنه. رنج٬ نگرانی.
-
خوشبخت
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1388 15:17
هنوز اینقد بدبخت نشدم که دروغ نقلی بگم.
-
تجربیات
سهشنبه 11 اسفندماه سال 1388 20:02
خری رادیدم که بزی را می جوید...در گلستانه چه بوی گندی میامد.