بخند و بنگر که جهان با تو می خندد
بنال و ببین که در تنهایی اشک میریزی
زیرا این جهان پیر رعنا شادی های خود را وام می گیرد
اما از غصه و رنج هرچندان که خواهی در خزانه دارد
آواز بخوان و تپه ها پاسخ می گویند
آه کن و ببین که چگونه در هوا گم میشود
پژواکها صدای شادی را پاسخ می گویند
و آوای غم را دامن در می چینند
وجد و شادی کن و مردمان تو را می جویند
غمین و اندوهگین باش و همه کناره می گیرند و میروند
آنها تو را در بهترین طیف لذت می خواهند
اما رنجها و بلا های تو را نمی جویند
شادمان باش تا دوستانت بسیار شوند
غمین باش تا یکی بر جای نماند
یکی نیست که در نوشیدن شهد و شراب با تو همپیاله نگردد
اما کاسه زهر را باید به تنهایی نوش کنی
جشن و سرور به پا کن تا خانه ات از میهمان پر شود
صبر و صیام پیشه کن تا به کار خود بروند
ببخش و فراموش کن-این در زندگی یاریت می کند
اما هیچ کس در مردن یاریت نخواهد کرد
در تالار لذت برای همه کس جا هست
که صف در صف و در حشمت و شکوه در آن گرد می آیند
اما از دالان تنگ و باریک رنج باید یک یک عبور کرد.
الا ویلر ویلکاکس
پس
بخند و بنگر که جهان با تو می خندد
اهه اهه
یکی نیست که در نوشیدن شهد و شراب با تو همپیاله نگردد
اما کاسه زهر را باید به تنهایی نوش کنی
عالی خیلی عالی...چیزی ازش نخونده بودم .
حرف قشنگ زیاده حس قشنگ نیس این روزا
در تالار لذت برای همه کس جا هست
والا تا جائی که من دارم حداقل تو این فضای مجازی میبینم همه در دالان تنگ رنج ایستادن و یک یک که نه دسته به دسته ایستاده اند و عبور هم نمیکنن
این روزا حتی اونائی هم که میخوان انرژی مثبت بدن به بقیه ته ته دلشون رو که میبنی رنج داره موج میزنه و خودشون رو دارن گول میزنن
نهایتن گیت یکنفره است یه نفر که به جا دونفر نمیمیره.اما درد مشترک نبودن نقطه مشترک لذت بخشه.همه تو شادی باس شریک باشن تو غصن.
آه کن و ببین، که چگونه در هوا گم می شود ..
گم که نمیشود.استحاله میشود