- من میخوام بخوابم خوابم نمیاد٬ میخوام نخوابم خوابم میبره!
- میخوام فیلم نگا کنم بقیه میخوان کارتون ببینن !
- ایمیل اومده برام٬ باز میکنم توش نوشته وا-یا--گرا ..
- سر صبح به همکارم سلام میکنم سلامش مثه خرناسه گاومیشه یک ساعت بعد که میاد تو دفترم مثه بیانسه میگه :سلام !
- ساعت ۷ پامیشم برم سر یه جلسه مهم و وقتی میرسم به خیال خودم یه ربعم زودتر میفهمم ساعت یکساعت کشیده جلو و من باس جواب خنده فراشو بدم به ریشم!
- میایم به یاد دوران کودکی بزنم رو اف اف همسایه در برم .میزنم.چند دقیقه بعد همسایه زنگ اف اف ما رو میزنه و میگه خجالت نمیکشی خرس گنده! بعدا از آیفون تصویری متنفر میشم!
- جواب مسیج های لوس رفقا رو میدم.سوار ماشین میشم.میرم سمت خونه.پنچر میکنم.آچار ندارم.یام که نیست.کنار بلوار پارک میکنم.میخوام زنگ بزنم داداشم .شارژ ندارم! باس منت مردمو بکشم .سر ۲۰۰ تومن!
- طرف لندکروز داره خونه نداره ..همسایه ما پراید داره با سی تا آپارتمان! خاک برسرم .یعنی من به این مخلوط ضد بشر حسودی میکنم.؟! سال ۸۸ ته! بعله که میکنم!
- وسط راه پله های طبقه پایینم .یه هو یادم میره برا چی میخوام برم پایین.مکس میکنم.بر میگردم بالا.یادم میره کجای خونه واستاده بودم که اونجا تصمیم گرفتم برم پایین.اگه یادم میومد میرفتم همونجا و به ایین فکر میکردم!.ولش میکنم!
- برا ماشینم ام پی تری پلیر میخرم.بهترینشو.کلاریون اصل.خوشحالم.داداشم میگه ام پی فور پلیرشم اومده!
- یه کتاب از سلین میخونم یه کتاب از احمد محمود یه کتاب از سعدی یه کتاب از آرتور میلر.همیطور الکی!آدامس چشم!
اون قدر آشفته که بار نکنی
بیش از این ها
اصلن همین شکلی هم خوبه ها
داره میگذره بدون تاثیر کائنات
زیادم عجیب نیست...همه مون یه جورایی همین جوریا هستیم...آدمیزاده دیگه...
بحث عجبش نیس بحث شانس ماس!
تو این پارادوکس که غرق شی یه نظم خاصی داره،
خیلی انرژی میبره کشفش
همیشه اینطوری میشه. اصلا هم معلوم نیست چرا و طبق چه صیغه ای...ولی همیشه یه پارادوکسی در کار هست
always a catch
ایول به گزینه ی آخری
عین سلیقه ی موزیک و کتاب و فیلم بنده س
این بندا ته بدشانسی بودن
خیلی هم آشنان
از بس پیش اومده واسمون
قول های شرقی رو 5 بار دیدم
اما هدیه رو نه
فرهاد جعفری هم با کتابش حال وافی داد
اما خب
انگار پارسال مردم کتابش رو پس دادن به انتشارات
پولشو پس نگرفتن
یه جور اعتراض بود
به نویسنده ای که طرف ا.ن رو گرفته بود خرداد 88
این جوریاس
ایول
من هم خیلی وقتا به یه همچین حالتهائی دچار میشم و گاها اصلا خودم رو فراموش میکنم و حسابی قات میزنم
ولی به این نتیجه رسیدم که هر چقدر هم برنامه ریزی بکنی و بخوای یه کاری رو درست انجام بدی و یا از این حالت در بیای نمیشه
فقط باید بزاری زمان بگذره و در جا تصمیم بگیری یه جورائی زدن بر طبل بی عاری هست دیگه
هر چقدر دست و پا بزنیم چیزی عوض نمیشه
هیچ چی
چیزی که شکل گرفت عوض نمیشه...طبیعیه
دنیا داره بدو بدو میره ما خب نمیرسیم به گرد پاش هی اینطوری میشیم جا میمونیم
مام
آقا ما هم یه لیست ِ بلند بالا مثل ِ این داریم؛