ننه حسن:پدر بزرگت هر شب خواب دزد می دید.اوووم اوووم.صداش بود تو خواب.بیدارش میکردیم.میگفت:امشب با شیر جنگیدم/آخرش تو یکی از همین خوابا سکته کرد.5 سال بعد مرد.وقتی سکته کرده بود.مغزی .نمیتونست حرف بزنه میگفت:اوووم اوووم.یعنی مثلا ببرینم دسشویی.حسن خوابه.خونه عیال.حسن خوابه.یه هو صدای فریادی میاد.1000 دسیبل.اوووم .اوووم.حسن گوییا انبرکلاغی خورده باشد جایی از او.می پرد .پر ندارد.تو جایش می گرخد.از پهنای آسمانست صدا.زنی است باید.آه او کیست که اینگونه زجه می زند.بعده ها عیال حسن گفت:او زن همسایه است که همی خیلی هم به خود می رسیده .ورزش صبح گاهی،ویتامین،ماسک خیار...! و اکنو سکته کرده در بستر است.حسن دیشب که خواب بود اوووم اوووم کرد.با جننی می جنگیده گوییا که میخواسته سر حسن را در دهان کرده بجود.خدا به داد حسن برسد.به سلامتی رفع بلا :بنگ بنگ!
اوووووووووووووووووووووووم
اوماوم
بنگ بنگ.
جونجون
امان از این جن ها
رویا و کابوس نبود ما باید چی میدیدیم؟هان؟
باغ عدن
یاد اون فیلمه افتادم که اسمش یادم رفته
کنستانتین؟
سلام
هه هه هه
چه ربطی به بیل گیتس داره ( بنده خدا )
الان رئیس ماکروسافت استیو بالمر
جسارتا به هردوشون
ننه حسن:
به سلامتی رفع بلا: بنگ بنگ بنگ!!!
آهان!!!
یادم رفت!!!
سییییییییییییییییییییییییلووووووووووم
سیلوم