پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

دزد و مزد

حلاج بر پای دزدی بوسه زد و گفتند سی چه کردی این کار را؟ و دِن هی سِید:هرکه بود به کار خویش تمام بود و حتما چنان خوف و دفن بودی که بر دار رفتی.منثور هم بر دار باید.

نظرات 4 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ق.ظ http://axhayziba02.blogsky.com/

درود بر تو ای زیبنده کلام وفرهیخته زمان ...
چنان مسحور این تکه از جمله ات شدم ( و دِن هی سِید)که اندک زمان هنگیدم وحسود ای یم بشد که بسی زیبا آمیختی نثر پارسی و word فرنگی با فرمت پرشن و تکه سی چه کردی این کار را هم مرا از فرش برد به عرش که سی چه من اینقدر دارم حال می کنم با مکتوباتت ...
چگونه ای که مدتی است رفتی در وادی دزد ودزدان و زان بی بته ها می نویسی رفیق تو راچه بر سر آمده هاااااااااااان ؟؟؟؟

شیخ دی با چراغ همی گشت گرد شهر و سخنی در وادی کلام انداخت بس مفرح که:من عرف دزده فقد عرف ضبطه/تمت

آفساید دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:19 ب.ظ http://lo7e.persianblog.ir/

قطعا این همان دزدی نبوده که چندی قبل در قالب تعرضی به خودرو شما به کاهدان زده بود!

خیر ایشان از همان قبیله بوده اند:رندان

جوراب پاره و انگشت ازاد دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:33 ب.ظ

کامنت اولی خیلیییییییییییییی باحال بود!!!!!!!!

یه سری به سایتش بزنین اونم باحاله :-)

مرموز خان شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ق.ظ http://www.tallman.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد