یکی بلن شده رفته سر کوچه از بقال کک به تنبون ما پرسیده آقا باسن دم داری(اصلش قزوینیه)...بقال در حالی که رگ گردنش قولوپی میزنه بیرون میفرماید که:ای ابله بیشعور نکند که میخواهی خانوم هم برایت بیاورم و آیا به کله کچل و ریش سفید من میخورد که باسن دم داشته باشم ای ابله حشری.و آن شخص خندان که یا حمار...اکنون قرن بیستم است و تو بایستی اینها را بفهمی ای الاغ بی فرهگ و آن نسلی که تو تحویل جامعه میدهی به ریش فرهنگ تر میزنند کما فادرشان...اما این را نمیگوید و بر میگردد با یک نگاه ملموس ملوس میگوید به بقال که:ای دوست عجب سودی در این کار نهفته است و بازاریابهای آن هرکدام ۳۰ درصد (الکی!)سود میدهند حسب فروش یک واحد پکیج آن و برقی شمئون وار در چشم بقال میدود که خب البته شاید هم بیاورم...فعلا که بازاریابی نیامده است و تو بگو بیاید...اکنون این آقا (یکی)بازاریاب باسن دم است و کارش سکه!
*خاطره ای بود از دوستی٬اشتباه نگیرید:-)