هوا بس ناجوانمردانه سرد است و کلاغها ی سیاه و کثیف سر زباله های مانده از دیشب جلوی درب خونه ای برا هم شاخ و شونه میکشن.اگر همه یکها مساوی هم باشن و همه ما نیاز اولمون اولویت یک داشته باشه حس کلاغی که برا آشغال دعوا میکنه با منی که برا رسیدن به موقع سرکار چراغ قرمزو رد میکنم با اونی که برا خرج خونش دزدی میکنه و اونی که بر ا خاطر خدا باس روزه بگیره و اونی که برا نفت ۷۰ ساله ملتی رو زجر میده و اونی که برا فرار از تنهاییش دنیا و آدمو میسازه با هم برابره.
چه تنهایی شکم گنده ای اینهمه ادم و دنیا ها و ...
میگن مورچه تو قالی بود و شاکی که چرا هر جا یه رنگه و یه جا آبی یه جا زرد...خلاصه وقتی رفت بعد 150 سال از بالا نگاه کرد دید ا تو قالی بوده...آره خب خیلی گندس
ناقلا نگفته بودی مشهدی هستی.
احتمالا "علی خامنه ای" که نیستی؟!!!
----------
این قضیه یک برابر یک رو مطرح کردی یاد شعر خسرو گلسرخی افتادم.می تونی توی وبلاگ قبلیم بخونیش:
http://parme.blogfa.com/post-37.aspx
این گلسرخیم موجود خفنی بوده...میگفتن زندس
همه اش قبول . یعنی به معنای واقعی کامه همه اش !
اما یه نکته ای هست : اگر همه ی اونایی که گفتی عاشق کارشون باشن . همه ی فشار ها می شه صفر و اون وقت همه ی صفر ها با هم برابر اند .
this is a BIG if
اونچه که هست. محصولات متنوع یک کارخونه ایم
یاد این شعر افتادم:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود، آیا باز یک با یک برابر بود؟...
البته ربطی به مضمون پستتون نداره ولی چون از برابری یک با یک حرف زدید، یادش افتادم.
شنیدمش..شعر زیباییست...آدرسشو بم دادن رفتم خوندم :
اون نظر رو من دادم ولی یادم رفت اسمم رو بنویسم!