و کبری تصمیم گرفت اما بزرگ تر که شد فهمید تا عمل فاصله است.پس کبری دیگه تصمیم نگرفت رفت با دارا نشست انار خوردن .گور بابای دنیا.
سلام.داشتم فکر می کردم اگه بابا آب نمیداد چی میداد ؟
اونوقت نبودیم :-)!
چرا دو بار میپرسی؟
و من باز هم یاد همون شعر دختری که تصمیم گرفت یه نهنگ گنده رو بخوره ی شل سیلوراستاین افتادم.روحش شاد عمو شلبی...
من از این شل کچل چیزی کامل نخوندم بسکه نامرد به آدم امیدواری میده./...نه ..نه ..نه .نههه
سلام عین جونم خوبی؟؟
نه دکتر جان.میبینی که
اون کچل خدا بیامرز کمی زیادی واقعی مینویسه .حالا امیدواری هم بده.آره آره آره ...
مغز ماهی ها بیشتر از دو خط قد نمی ده. این دو خط رو کامل خوندم و دوس داشتم :))
ببخشین که آدرس بلاگتونو احیانا ننوشتین
سلام.
داشتم فکر می کردم اگه بابا آب نمیداد چی میداد ؟
اونوقت نبودیم :-)!
سلام.
داشتم فکر می کردم اگه بابا آب نمیداد چی میداد ؟
چرا دو بار میپرسی؟
و من باز هم یاد همون شعر دختری که تصمیم گرفت یه نهنگ گنده رو بخوره ی شل سیلوراستاین افتادم.روحش شاد عمو شلبی...
من از این شل کچل چیزی کامل
نخوندم بسکه نامرد به آدم امیدواری میده./...نه ..نه ..نه .نههه
سلام عین جونم خوبی؟؟
نه دکتر جان.میبینی که
اون کچل خدا بیامرز کمی زیادی واقعی مینویسه .حالا امیدواری هم بده.آره آره آره ...
مغز ماهی ها بیشتر از دو خط قد نمی ده. این دو خط رو کامل خوندم و دوس داشتم :))
ببخشین که آدرس بلاگتونو احیانا ننوشتین